بهروز افخمی: سگ ترامپ به هیلاری کلینتون شرف دارد

چهارشنبه،۲۴ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۹:۴۹
من و اصلاح‌طلبی؟ نه، محافظه‌کارم!
بهروز افخمی: سگ ترامپ به هیلاری کلینتون شرف دارد

گروه سیاسی- ترامپ بهترین رئیس جمهور آمریکا بعد از جنگ دوم جهانی است.

بهروز افخمی در گفت و گویی با خبر آنلاین گفته: هیچگاه چپ نبوده ام درباره علت حضور در مجلس با لیست اصلاح طلبان گفت: با اصرار اصلاح طلبان در لیست آنها قرار گرفتم.

 افخمی در سال‌های اخیر به سبب حضور در سینما و کارگردانی و برنامه سینمایی هفت یا موضوعاتی مثل حرف هایش درباره صادق هدایت، زیاد در رسانه ها حاضر بوده است اما به دلیل حضور در مجلس ششم و ساخت مستندهای ریاست جمهوری و حضور در ستادهای انتخاباتی نامزدهایی چون خاتمی و کروبی در انتخابات ریاست جمهوری، پیشینه ای سیاسی برای خود ایجاد کرده؛ پیشینه ای که به پشتوانه اش می تواند همان قدر جنجال ساز حرف بزند که درباره صادق هدایت و فیلم های سینمایی زده است.گفت و گوی با وی را می خوانید:

بهروز افخمی تجربه حضور در مجلس جنجالی ششم را در کارنامه کاری خود دارد که اگرچه با لیست اصلاح‌طلبان به مجلس راه یافت اما امروز به منتقد جدی اصلاح طلبان تبدیل شده است حتی شاید تندتر از اصولگراها!
من هیچکدام نیستم. یعنی اصلا نمی‌دانم اینطور برچسب زدن به خود یعنی چه؟ شما اگر دوست دارید برچسب بزنید اما من که نباید به خود برچسب بزنم.

در حال حاضر نمی‌دانیم که باید در کدام لیست به شما رای بدهیم
این همان طرز فکر مبتذل فضای مجازی است! اینکه من خود بگویم اصلاح طلب یا اصولگرا هستم چه معنی دارد؟ می خواهم راجع به هر موضوعی نظر خودم را داشته باشم و این حق را برای خود محفوظ نگه دارم، با کسی هم قرارداد نبسته ام. من عضو حزبی نیستم و قرار نیست مواضع کلی یک گروه سیاسی را تائید کنم و به آن وابسته بمانم یا مقید به مسائلش باشم. یک سیاستمدار ممکن است که مجبور باشد چنین کارهایی بکند یا به نوعی تعهد اخلاقی احساس کند اما من دلیلی ندارد این کار را بکنم.

ما می‌توانیم هرکسی را دسته بندی کنیم و به نحوی در زمره اصولگراها، اعتدالیون یا اصلاح طلب‌ها یا حتی گروه های دیگر قرار دهیم؟
درمورد سیاستمداران؟

یا حتی غیرسیاستمداران مانند فیلمسازها؛ مثلا خانم بنی اعتماد یا آقایان ده نمکی یا حاتمی کیا را می توان گفت کجا قرار می‌گیرند، شما هم درباره مسائل سیاسی و تاریخی اظهارنظر و موضع گیری دارید حتی یک دوره هم نماینده مجلس با یک لیست خاص بودید. 
در حوزه سیاست و به ویژه در مجلس ششم اتفاقاتی افتاد که فکر کردم بهتر است برای مدتی خودم را از سیاست تبعید کنم. ببینید وقتی جایی می روید که احساس می کنید باید به بعضی از موضع گیری‌ها مقید بوده و جایگاه مشخصی در یک دارودسته داشته باشید اما اتفاقاتی می افتد که نباید می افتاد و به اسم شما هم تمام می شود بر اساس وجدان فکر می کنید که یک مدت باید خودتان را تبعید و مجازات کنید و صلاحیت حرف زدن را از خودتان بگیرید. من وقتی به کانادا رفتم آنچه باعث حیرتم شد این بود که تازه آنجا متوجه شدم گروه‌های اپوزیسیون هیچ خط قرمزی بین خودشان و گروه‌های مخالف و برانداز قائل نیستند و می‌خواهند با هم به نوعی به وحدت و جمع بندی برسند. برای من حیرت انگیز و اصلا ترسناک بود، به همین دلیل تصمیم گرفتم مدتی خودم را تبعید کنم، هنوز علاقه‌ای ندارم که به آن معنا به سیاست برگردم.

ترامپ بهترین رئیس جمهور آمریکا بعد از جنگ دوم جهانی است

راست افراطی با این شیوه رفتار همه جای دنیا هم داریم مثل ترامپ در آمریکا
برای همین می گویم این بحث پیچیده ای است. ترامپ بهترین رئیس جمهور آمریکا بعد از جنگ دوم جهانی است. یعنی هیچ‌وقت رئیس جمهوری در آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم سر کار نیامد که به معنای واقعی ملی باشد. حالا ممکن است به این ملی گرایی انگِ فاشیسم بزنید و ممکن است هم که واقعا جنبه های فاشیستی در آن باشد. ممکن است بگویید پوپولیست است اما واقعیت این است که بین مردم آمریکا محبوبیت زیادی دارد که رو به فزونی است. علتش هم این است که اوضاع  واحوال آمریکا تحت اداره همین کسانی که خودشان را پوپولیست نمی دانند بلکه خیلی هم به روز و پیشرفته می دانند، افتضاح شده بود. درحالی که هیچ  چیزی جز سرمایه داری وحشی نیستند که اسم خودشان را نئولیبرال گذاشته اند. یعنی سگِ ترامپ به هیلاری کلینتون شرف دارد و اگر قرار بود هیلاری کلینتون انتخاب شود من تقریبا مطمئنم که الان جنگ با ایران شروع شده بود. این همان ...است که در یک مصاحبه گفت ایران را به دلیل اینکه اسرائیل را به نابودی تهدید کرده، از روی صفحه زمین پاک می کنیم. این گفته هیلاری کلینتون است اما ترامپ دارد به نفع ایران عمل می کند. البته او قصد ندارد به نفع ایران عمل کند و اصلا برایش اهمیتی ندارد. چون واقعا یک رئیس جمهور ملی و متعلق به فکر خود آمریکاست. همان شعار خودش که اول آمریکاست را واقعا درست عمل می کند. از آنجا که پول ناتو را نمی دهد و معتقد است چرا ۷۵ درصد بودجه ناتو را باید آمریکا تامین کند. مگر ناتو برای اینکه با اتحاد شوروی بجنگد، طراحی نشده است؟ اتحاد شوروی کجاست و چرا ما باید آنجا پول بدهیم؟ لیبرالها انتقادها و حملات شدید دارند تا بگویند این آدم خطرناکی است درحالی که وقتی می گویند در مورد کره شمالی به هیچ نتیجه ای نرسیده و کره شمالی همچنان موشک و بمب خود را می سازد، فکر می کنید واقعا ترامپ می خواهد در مورد کره شمالی به نتیجه برسد؟ شما اگر رئیس جمهور آمریکا بودید در دلتان درباره کسانی که کره شمالی را به یک توجیه کاملا عوام فریبانه برای هزینه وحشتناکی که ارتش آمریکا در جنوب اقیانوس آمریکا خرج می کند، چه فکری می کردید؟ می گویند خطر کره شمالی باعث می شود ناوگان هفتم ما برای دفاع از ژاپن همیشه آنجا آماده باشد. می دانید چقدر خرج برمی دارد؟ فقر و بدبختی در کشور آمریکا نتیجه همین کثافت کاری هایی است که لیبرالها در جاهای مختلف دنیا با کشتار مردم مختلف دنیا مرتکب شده اند.

شما در دلتان اگر واقعا یک رهبر ملی در آمریکا بودید، می گفتید فلان فلان شده ها، ۱۰ تا بمب اتمی دارد، موشک دارد، بمب هیدروژنی دارد، مگر روسیه شش هزار تا ندارد؟ مگر چین چند هزار تا ندارد؟ چرا من حتما باید بمب ها و موشک هایش را از دستش دربیاورم؟ چه خبر است مگر؟ مگر مرز مشترک با روسیه ندارد و پوتین اگر بخواهد یک شبه می تواند ۱۰۰ تا موشک دیگر و ۱۰ تا بمب اتمی اضافه به این کشور برساند. اصلا مگر این چیزی غیر از یک رهبر منطقه ای کاملا وابسته به روسیه است؟

البته بیشتر به چین وابسته است.
نه به روسیه وابسته است. اتفاقا  اینطوری هم نیست. البته به چین هم وابسته است اما کسی که از لحاظ سیاسی اداره اش می کند... این پیچیدگی هایی است که در فضای مه آلود سیاسی امروز نمی گذارند مردم بفهمند. خیلی جالب است که ماجرایی مثل خاشقچی باعث می شود که یکباره همه نقشه هایشان بهم بریزد. طوری که امروز یک دلیل کاملا آشکار برای اینکه ماکرون دارد سقوط می‌کند فالوده خوردنش با بن سلمان است که تصاویرش هم منتشر شده است. قبل از آخرین تظاهرات جلیقه زردها همه تصاویر ماکرون را دیدند که با بن سلمان پچ پچ می کرد. چطور این تصویر و پچ پچ کردن ماکرون با بن سلمان ماکرون را زمین می زند ولی روی ترامپ اثر نمی گذارد؟ یعنی ترامپ از اول گفته که من فقط به فکر آمریکا هستم. با وجود اینکه بیشترین بی اعتنایی را نسبت به قتل خاشقچی می کند ولی مردم نسبت به او موضعی نمی گیرند که راجع به ماکرون گرفته اند. از ماکرون منزجر شده اند و می خواهند به هر قیمتی شده سرنگونش کنند. تحمل دیدنش را ندارند برای اینکه لیبرال است، برای اینکه ادعایش این است که ارزشهای انسانی را رهبری می کند و سرشیر تمدن دنیا هستیم. نتیجه آخرین پیشرفت های تمدن هستیم. چنین افرادی که با این دروغها به دنیا مسلط شده اند معلوم است که در مقابل ترامپ چگونه کلافه می‌شوند. هر روز برای این پیرمرد یک پرونده از دخالت روسیه در انتخابات گرفته تا ارتباطات نامشروع درست می کنند.

آن که پرونده نیست و واقعیت بود.
اصلا چنین چیزی واقعیت ندارد به این معنا که می توانید از بین هزاران خبر در دنیا روی بعضی از آنها تاکید کنید. ببینید! مردم دنیا فهمیده اند. یک دلیل اینکه یک فضای مزاجی به این صورت ابتذالش بالا زد و بوی گند آن در ایران هم باعث شد که اینها انقدر بی اعتبار باشند به طوری که الان در بین همین چند میلیون نفری که وقت می گذارند و مزخرف می گویند و می شنوند، دیگر هیچ اعتباری برایشان باقی نماند در سطح جهانی و در سطح مطبوعات معتبر هم اتفاق افتاده است. بی‌خود نیست که مردم به هیلاری کلینتون پشت می کنند. چگونه می فهمند حرفهایی که او می زند جز دروغ و ریا چیزی نیست؟ بیخود نیست ضمن اینکه هر روز برای ترامپ یک پرونده درمی‌آید، باز هم محبوب مردم است. مردم از چیزی که بیشتر از هر چیز بدشان می آید، ریاکاری و دروغ و وحشی گری است که تحت عنوان تمدن پنهان شده باشد.

شما به عنوان یک شخصیت لیبرال به مجلس رفتید؟
نه اصلا چنین چیزی نیست. یک مصاحبه در همان زمان در مجله همشهری است که از من پرسیده خودتان را اصلاح طلب می دانید و پاسخ داده ام که من محافظه کارم.

پس چرا در لیست اصلاح طلبان به مجلس رفتید؟ شما فیلم آقای خاتمی را ساختید.
آنها خواستند. من وقتی تصمیم گرفتم از آقای خاتمی حمایت کنم ... درواقع همین افسانه سازی ها و مبتذل کردن موضوع است که الان سکه رایج شده است. ما موقعی که داشتیم فیلم را می ساختیم یکی از کسانی که بیشتر از همه به جان من غر می زد، سیف الله داد بود. خاتمی که برای ما تمثال و آیکون نبود. یک مجسمه اصلاح طلبی نبود. ما تصمیمی در یک لحظه بین ناطق نوری و خاتمی گرفتیم و براساس آن تصمیم گرفتیم فیلمها را ساختیم. بعدا هر طور حرف که تصور کنید راجع به آن درآمد. از اینکه چقدر پول گرفته اند برای اینکه این کار را بکنند تا اینکه خاتمی به یک تمثال و مجسمه بی نقص اصلاح طلبی تبدیل شد که لابد به او اعتقاد و ایمان داشته ایم که این کار را کرده ایم.

و در آن انتخابات از نماینده اصلاح طلبان حمایت کردید. بعد هم رفتید در لیست شان برای مجلس!
دو سال بعد آنها با اصرار دنبال من آمدند برای اینکه در انتخابات شورای شهر شرکت کنم و من فرار کردم و قایم شدم چون با هم رفیق بودیم. اما در انتخابات مجلس دیگر جای فرار کردن نبود چون از دو، سه ماه قبل شروع به چانه زنی با من کردند. آن موقع هم گفتم که با شماها هم عقیده نیستم و در خیلی از موارد اختلاف نظر داریم. خود سیدرضا خاتمی به من گفت ما اصلا داریم به مجلس می رویم برای اینکه هر کسی عقیده خودش را دنبال کند، اصلا این چیزهایی که الان تعریف می کنم، حرفهایی است که از شدت ابتذال اصلا ارزش جواب دادن ندارد.

روندی که در اثر اینکه هر کس حرفش را بزند و عقیده اش را بگوید، شد عدم اعتماد دوباره مردم! شکست اصلاحات و آمدن احمدی نژاد و دیگران.
داستان مجلس هفتم که اصلا فرق می کرد چون رد صلاحیت‌ها باعث شد که خیلی ها تحریم کنند.

bhrwz-fkhmy-1.jpg

اتفاقی که وجود داشت مردم برای شورای شهر هم پای صندوق‌ها نرفتند. همین ترس درباره انتخابات سال آینده مجلس وجود دارد فارغ از اینکه چه اتفاقی می افتد، چند نفر رد صلاحیت می شوند یا نمی شوند، یکی از ترس‌هایی که بهزاد نبوی درباره اش حرف زده با توجه به اینکه آدمی است که تمام عمرش چریک بوده و ...
اصلا بیفتد، هر بلایی که مردم به خاطر رای ندادن، سرشان بیاید حق‌شان است. نطق چهارم پیش از دستور من در مجلس که خارج از نوبت بود درباره همین بود که ای جوانان وطن! که خودتان را لوس کردید، مردم تهران که خودتان را لوس کردید و در انتخابات شرکت نکردید، الان شوراها دست طرف مقابل افتاده و دارند هرچیزی که برای شما ارزش دارد، تعطیل می کنند. بخورید تا برای‌تان بیاورند. در انتخابات مجلس هم خودتان را لوس کنید و شرکت نکنید تا مجلس هم دست آن طرف بیفتد. بعد خیلی بامزه بود چون مرحوم احمد بورقانی از من خواسته بود که مطلبی راجع به انتخابات شورای شهر تهران بگویم. پایین که آمدم خود بورقانی جا خورده بود که به این شدت به مردم تهران و رای دهندگان حمله کرده ام! نماینده ارومیه هم که به رحمت خدا رفته از تعبیراتی که من درباره رای دهندگان تهرانی به کار بردم، عذرخواهی کرد. من هم از پایین گفتم من نماینده تهرانم و تو نماینده ارومیه هستی. به شما چه ارتباطی دارد که از طرف من معذرت می خواهی؟!

درواقع الان هم می گویید که اگر رای ندهند اشتباه می کنند.
بله، اصلا ببینید! بازی سیاسی یک پروسه و فرایند است. همانطور که آن موقع جوانها هم در پرشوری و عصبانی بودنشان خطرناک بودند و هم اینکه خودشان را لوس کردند و در انتخابات شرک نکردند یا اظهار ناامیدی کردند و خرابکاری به بار آوردند، الان هم که میانگین سنی ۴۰ سال شده است و ۷۰ درصد مردم زیر ۴۵ سال هستند، باز وضع همان است و در ۴۵ سالگی ممکن است که افسردگی افراد بیشتر شده باشد و در عین حال هم از عقل و پختگی بیشتری برخوردار شده باشد. اگر قرار باشد برآیند این وضعیت طوری باشد که کسی غیر از جبهه اصلاح طلبان سر کار بیاید خیلی هم خوب است و حقشان است. اصلا اگر واقعا به جریان دموکراسی اعتقاد داشته باشید باید همین جوری پیشرفت کند. یعنی با اشتباه کردن، پخته شدن و بعد جبران کردن اشتباهات قبلی.

یک مثال در مورد سال ۷۶ و کاندیدای اول جریان چپ دارم. میرحسین موسوی نیامد و بعد خاتمی را به عنوان کاندیدا معرفی کردند. روی ناطق از قبل توافق شده بود که کاندیدای اصولگراها یا محافظه کارها باشد. اگر میرحسین موسوی هم کاندیدای سال ۷۶ بود، باز شما به آن سمت متمایل می شدید. یعنی فیلم تبلیغاتی هم می ساختید. چون شما عنوان کردید که نه اصلاح طلب هستید و نه به جریان خاصی رای داده اید.
اگر مهندس موسوی بود احتمالا من کاملا بی طرف می ماندم. من در دوران تلویزیون یعنی موقعی که مدیر فیلم و سریال بودم یا بعد که سریال کوچک جنگلی را ساختم یعنی زمانی که در تلویزیون بودم تا قبل از بیرون آمدنم از تلویزیون از لحاظ سیاسی منتقد مهندس موسوی و حتی خود آقای خاتمی بودم ولی شخصیت خاتمی را دوست داشتم البته از طریق سیدمحمد بهشتی و بنیاد فارابی که آن موقع تازه تاسیس شده بود یک ارتباطی داشتیم. همه کسانی که در وزارت ارشاد خاتمی فعال بودند و خیلی هم دوران مدیریت خوبی را ثبت کردند، همگی رفیقان نزدیک من بودند. در نتیجه با وجودی که من خودم را منتقد می دانستم اینها به عنوان منتقد مرا تحویل نمی گرفتند و می گفتند حالا بیا در این کار شرکت کن تا مثلا با هم مرامنامه بنیاد فارابی یا خانه سینما را بنویسیم. همه دوران با وجودی که من لگدپراکنی می کردم مرا تحویل می گرفتند و با اصرار جزو خودشان یعنی جریانی که به اصلاح طلبی تبدیل شد، می دانستند. چیزی که باعث شد دیگر فکر کنم کاملا باید این فاصله را نشان دهم و روی آن تاکید کنم همانطور که گفتم دورانی بود که در کانادا متوجه شدم اصلا هیچ مرزبندی ای وجود ندارد. یعنی اصلا به نظر می رسد که بعضی از کسانی که خودشان را اصلاح طلب می دانند بیشتر به کسانی تمایل دارند که می خواهند جمهوری اسلامی برداشته شود و یک چارچوب حکومتی دیگری بیاید که این را هم آشکار کردند و نشان می دهند ولی برای من یک مرزبندی مشخصی وجود دارد و اینگونه نبودم.

در حمایت از خاتمی اشتباه نکردم

آقای افخمی در این سالها خیلی به دهه ۶۰ خود برگشته اند.
من هیچوقت از دهه ۶۰ فاصله نگرفتم. وسط دهه ۷۰ تصمیم گرفتیم که از آقای خاتمی حمایت کنیم و هنوز هم فکر می کنم که اشتباه نکرده ایم.

حمایت از خاتمی به نفع کشور و مردم تمام شده است؟
بله.

«شوکران» و حتی «عروس» و این جنس کارهایتان خیلی این را نشان نمی دهد.
اتفاقا اگر قرار باشد از شوکران یک برداشت سیاسی شود، که من هم با برداشت سیاسی موافق نیستم، شوکران یک فیلم منتقد و مخالف کارگزاران است. درواقع اگر بخواهیم آن جنبه سیاسی اش را در نظر بگیریم صحبت از فروش و واگذاری کارخانه هاست. یک طبقه تازه به دوران رسیده مسلمانی که تکنوکرات به حساب می آید در فیلم معلوم است که دارد طرح می شود. نمی دانم که این حرفها که راجع به فیلم عروس و شوکران می زنند، چیست در حالی که هر دوی این فیلمها به شدت به لحاظ سیاسی چپ است و اصلاح طلبی دیگر چپ نیست و همان زمان هم نبود.

ولی مثلا وقتی شوکران را ساختید که اتفاقا اصلاح طلب ها خیلی مرحوم هاشمی را می زدند! همان اوج عالیجناب سرخپوش و این بحث ها!
بله، فکر کنم آن موقع دیگر گنجی و این ‌ها آمریکا بودند. من هیچ وقت چپ نبودم. بستگی دارد که به چه چیزی چپ بگویید. اگر قرار باشد اصلاح طلبی این چیزی باشد که امروز داریم می‌بینیم یا همان دوره دیدیم که پیش قراول های اصلاح طلبی کاملا لیبرال داشتند، سعی می کردند کنترل اوضاع را بدست بگیرند، من هیچوقت چپ نبودم.

انتهای پیام/

کد خبر: 5801