رنج های یک پدر و آرزوهایی برای دختران سرزمینش

شنبه،۲۳ آذر ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۹
رنج های یک پدر و آرزوهایی برای دختران سرزمینش

گروه بین الملل - در روزهای گذشته، صفحات مجازی پر شده از عکسهای پدری اهل افغانستان که هر روز سه دختر خود را با یک موتورسیکلت نه چندان روبراه  به مکتب می برد و تا زمان تعطیلی، به انتظار آنها می نشیند.

به قول افغانها، میاخان تا زمان رخصتی یا همان تعطیلی مدرسه منتظر آنان می‌ماند. این موضوع باعث جلب توجه کاربران شبکه های اجتماعی شده و توجه بسیاری را جلب کرده است.

سه دختر او در یکی از مکاتب کمیته سوئدن به نام نورانیه در ولایت پکتیکا درس می‌خوانند.

آروزی پدرانه

به گزارش  پیام ایران ، این شخص را می‌توان اول یک پدر قهرمان و دوم یک مرد قهرمان و واقعی و افتخار هر دختر دانست.” این واکنش یکی از کاربران است که زیر پست عکس “روزی و پدرش” نوشته شده است.

روزی و دو خواهرش هر روز با موترسایکل توسط پدر، به مکتب نورانیه می‌آیند تا درس بخوانند. آنان دوست دارند در آینده پزشک شوند.

میاخان مردی میان‌سال است که خود بیسواد بوده و نتوانسته درس بخواند ولی اکنون تمام سعی‌اش را می‌کند تا بتواند آینده متفاوتی را برای دخترانش رقم بزند. دختران او که هر کدام اکنون صنف هفت، شش و پنج است می‌خواهند پزشک شوند چون پدرشان آرزو دارد دخترانش در این زمینه تحصیل کنند.

میاخان می گوید: دخترانم را هر روز به مکتب می‌آورم تا درس بخوانند و زندگی متفاوت‌تر از من و مادرشان را تجربه کنند. من رنج می‌برم. چون باسواد نیستم. در پکتیکا داکتر ( دکتر)  وجود ندارد به همین خاطر برای آموزش دخترانم هر چه از دستم بیاید انجام می دهم. دوست دارم آنها دکتر شوند و اینجا به مردم خدمت کنند.

حرف مردم باد هوا

میاخان مانند اکثر افراد در خانواده‌ی سنتی بزرگ شده، با یک تفاوت که زندگی دخترانش برای او ارزشمند هستند. به گفته خود او همان گونه که یک مرد باید مستقل و خودکفا باشد باید دخترانش را همان گونه تربیت کند. دو پسر دیگرش اما بیسواد‌اند و اکنون مشغول کار با درآمد اندک هستند.

میاخان در شهر شرن ولایت پکتیکا زندگی می‌کند. جایی که هنوز هم باور مردم این است که نباید دختران به مکتب بروند.میاخان می گوید: اطرافیانم از این که دخترانم را به مکتب می‌برم ناراضی هستند و گاه گاهی این مخالفت را به زبان می‌آورند. من هیچ توجه به حرف‌هایشان ندارم زیرا می‌دانم کار درست این است که دخترانم تحصیل کنند.

چطور میاخان بر سر زبان‌ها افتاد؟

صیف رحمان شهاب، مسئول ارتباطات کمیته سوئدن در پکتیکا می گوید: سه ماه است که میاخان را می‌شناسم. مردی که هر روز صبح زود در گوشه‌یی از مکتب نشسته است. روزهای اول که به مکتب نورانیه آمدم متوجه او نشدم اما چند روز بعد با هر روز دیدن او برایم سوال بود که او در مکتب چه کاره است؟!

این که میاخان هر روز با طی کردن بیشتر از ۱۲ کیلومتر راه دخترانش را سوار بر موتور قدیمی اش به مکتب نورانیه آورده و سپس پس از رخصتی آن‌ها را به خانه می‌برد، باعث شگفتی است.

کمیته سوئدن

کمیته سوئدن در هر ولایت مکتبی برای آموزش دختران دارد که این امر در پکتیکا نیز دنبال می شود. مکتب نورانیه پیش از این تا صنف ۶ یا ششم ابتدایی ایران تدریس می کرد، اما حالا دوره متوسطه را نیز در مجموعه تدریسی خود اضافه کرده است.

دانش آموزان این مکتب اکنون به ۲۲۰ نفر می‌رسند. دختران میاخان که در سنین ۸ ، ۱۰ و ۱۲ سال هستند اکنون مشغول آموزش در مکاتب کمیته سوئدن هستند.

میاخان و خانواده پر جمعیت اش، شرایط خوب اقتصادی ندارند. او قبلا  به دهقانی و شخم زدن زمین مشغول بود. اکنون مریض است و مسئولیت  درامد خانواده‌‌اش به دست ۲ پسرش افتاده که انان نیز با کار مزدی روزانه درآمد اندکی را به خانه می‌آورند.

پکتیکا یکی از ولایات شرقی کشور است که از ناامنی و محدودیت‌های فرهنگی رنج می‌برد اما خانواده و پدری مانند میاخان می‌تواند امیدی برای آینده بهتر این مناطق کشور قملداد شود.

انتهای پیام/

کد خبر: 9494