خاموشی یک ذهن روشنگر

شنبه،۲۲ مهر ۱۴۰۲ - ۱۷:۳۷
خاموشی یک ذهن روشنگر

گروه فرهنگ و هنر - میرشمس‌الدین ادیب سلطانی، پزشک، فیلسوف، زبانشناس، نقاش، ریاضیدان، نویسنده و مترجم متون مهم ادبی و فلسفی صبح روز پنجشنبه 20 مهر در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت؛ آشنایی ناشناس  که نامش با بازسازی و به‌سازیِ زبانِ فارسی گره خورده و چندین اثر از مهم‌ترین آثارِ فلسفی و ادبی عصر روشنگری را به فارسی برگردانده است.

او که در اردیبهشت ماه سال 1310 در بروجرد به دنیا آمد، در همه عمر به کسب علم و معرفت پرداخت و همیشه از حاشیه ها پرهیز می کرد. تمام زندگی و تمرکزش بر تحقیق، پژوهش و نوفهمی بود . به همین خاطر هرگز از موفقیتها یا زندگی شخصی اش سخن نگفت. ازدواج نکرد و هرگز با رسانه ای به گفت و گو ننشست. در دیدارهای معدودی که از نزدیک افتخار آشنایی با ایشان را داشتم، به وضوح معلوم بود که ترجیح می دهد بیش از خودش، تالیفات و محتوای آثارش به بوته نقد و نظر گذاشته شوند.

استاد که به تعبیر آگاهان همچون گنجی برای ایران بود، در سالهای اخیر و با مشاهده فراز و فرودهای تاریخ معاصر ایران، بیش از پیش گوشه نشین شده بود و ترجیح می داد در هیچ محفلی حضور نیابد. او همچنین بارها و بارها از دریافت جوایزی که بنیادهای حوزه فرهنگ و هنر برای ایشان تدارک می دیدند، خودداری کرد.

تالیفات کم نظیر و عمیق

یکی از اقدامات دکتر ادیب سلطانی ویرایش نهایی شاهنامه بایسنقری به سه زبان انگلیسی، آلمانی و فرانسه بود که این اثر توسط انتشارات فرانکلین منتشر شد و در جشنهای 2500 ساله به سران کشورها اهدا شد. از دیگر  کوشش‌های او می‌توان به پیشنهاد وی در مرداد 1372 به دولت وقت، مبنی بر پایه‌گذاری پژوهشكده باخترشناسی در ایران اشاره کرد که منجر، به ایجاد گروه غرب شناسی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی شد.

این استاد بی بدیل، تالیفات متعددی به زبان فارسی و انگلیسی داشت و آثار وی مشهور به استفاده گسترده از واژگان فارسی و بهره جستن از پارسی باستان، پارسی اوستایی و پارسی میانه بود.

از مهم‌ترین آثار ترجمه‌شده توسط میرشمس‌الدین ادیب سلطانی می‌توان به «سنجش خرد ناب» امانوئل کانت، «منطق ارسطو»، «جستارهای فلسفی» برتراند راسل، «سوگ نمایش هملت شاهپور دانمارک» اثر ویلیام شکسپیر،رساله منطقی- فلسفی ویتگنشتاین، راهنمای آماده ساختن کتاب،درآمدی بر چگونگی شیوه خط فارسی، رساله وین، مساله تصمیم در منطق، بنیادهای منطق نگریک و کتابی دیگر  با عنوان پرسشی درباره چپ و آینده آن که به زبان انگلیسی نوشته شده و به فارسی برگردانده نشده، اشاره کرد.

خاموشی یک ذهن روشنگر

نیایش در پرستشگاه اندیشه

استاد که سالیان سال، همت خود را صرف ترجمه اثر بی نظیر کانت " سنجش خرد ناب" کرد، در پیشگفتار آغاز کتاب نوشت: در سراسر این مدت، مترجم با روحیه‌ یک صنعتگر قرون وسطایی در کار خود پیش رفت: و با این آگاهی که این ترجمه، نیایشی است در پرستش‌گاه اندیشه. امید است اندیشه‌کاران را شاد سازد.

در جای دیگری از مقدمه کتاب، ابراز امیدواری می‌کند که جامعه ایرانی از شرح کانت فراتر رود و روزی کانت‌های خودش را به جهان ارائه کند: ایرانیان اکنون خوب به کانت می‌پردازند و نیکو درباره‌ی کانت می‌نویسند. هر آینه کانت‌دانی و کانت‌گزاری هرچند بایسته است، ولی بسنده نیست. ای کاش کانت‌های تازه‌ای از میان جوانان ما برخیزند.

ادیب‌سلطانی معتقد است فلاسفه، اندیشمندان و هنرمندان بزرگ تنها به ملت و فرهنگ خود تعلق ندارند، بلکه از آن همه انسان‌ها و فرهنگ‌ها هستند. بر این اساس کانت به فرهنگ ایران هم، مانند سایر فرهنگ‌ها، متعلق است. با این حال او فراتر می‌رود و می‌افزاید: "براستی شاید بتوان نشان داد که که فرهنگ ایرانزمین از دیرباز هسته هایی از کانت و سویه هایی از سپهر کانتی را تا اندازه‌ای دربر داشته است" (سنجش خرد ناب، ۱۳۹۰، VIII). ادیب‌سلطانی توضیح بیشتری در مورد اینکه چگونه هسته‌هایی از اندیشه کانت از دیرباز در فرهنگ ایران بوده توضیح نمی‌دهد، اما می‌توان حدس زد منظور او پتانسیل‌هایی است که در فلسفه اسلامی-ایرانی چون آثار ابن سینا و زکریای رازی، یا حتی ادبیات فارسی چون اشعار حافظ و خیام، در مورد تفکرفلسفی وانتقادی وجود دارد.

خانواده صنعت چاپ از استاد چه می دانند؟

دکتر میرشمس‌الدین ادیب‌سلطانی را معمولا به ترجمه دقیق اثر سنگین کانت به نام "سنجش خرد ناب" می‌شناسند، اما خانواده چاپ، با اثر پرمایه دیگرش "راهنمای آماده ساختن کتاب"، انتشارات علمی فرهنگی آشناترند.

این پژوهشگر زبان‌های باستانی ایران که پزشکی و تخصص روان پزشکی را به عشق مطالعات زبان‌شناسی و ترجمه دقیق آثار معتبر فلسفه، منطق و هنر رها کرده بود، تمام عمر خود را در این راه صرف کرد و به نظر صاحب‌نظران، دقیق‌ترین معادل‌ها به زبان پارسی سره را در ترجمه متون به کار برد. ادیب سلطانی به بیش از ۸ زبان زنده دنیا تسلط داشت و برای ترجمه خود، گاهی به ترجمه‌های آن اثر به زبان‌های دیگر نیز نظر می‌انداخت.

او در سال‌های دهه ۹۰ میلادی که نسیم تغییرات اساسی در صنعت حروفچینی و پیش از چاپ وزیدن گرفته بود، بارها با همان ظاهر رسمی و آراسته همیشگی به دفتر ماهنامه صنعت چاپ مراجعه و برای معادل‌یابی واژه‌های جدید مشورت می‌کرد. وی که به زبان‌های انگلیسی، آلمانی، فرانسه، یونانی باستان، عربی، ایتالیایی، روسی، عبری، ارمنی، لاتین، پهلوی، اوستایی و زبان‌های پارسی میانه و باستان مسلط بود، آثار ترجمه شده را مستقیما از زبان مبدا به زبان فارسی برگردانده است.

ظرفیت های زبان فارسی

میرشمس الدین ادیب‌سلطانی چندی پیش در دیدار با اعضای بنیاد ملی نخبگان با اشاره به ویژگی‌های منحصربفرد زبان فارسی، اظهار داشت: تئوری وجود دارد مبنی بر اینکه تنها با زبان فارسی می‌توان شعر سرود. نظم زبان فارسی در بین تمام زبان‌ها شاخص و سرآمد است و کوچکترین تخطی در این زبان وجود ندارد؛ در حالیکه در مواردی این تخطی در آثار بزرگ یونانی مانند ایلیاد و ادیسه هم به چشم می‌خورد. به معنایی می‌توان ادعا کرد زبان فارسی یکی از بهترین الگوها بهترین برای زبان جهانی است.

وی ادامه داد: نویسنده کتاب language وقتی با زبان فارسی مواجه می‌شود، می‌گوید Persian high Prestige که این به معنای قدر و منزلت بالای زبان فارسی است. این زبانشناس برجسته اظهار داشت: نخبگان دنیا به صلابت و زیبایی شعر فارسی اذعان دارند و این اشعار به حدی با روح آدمی عجین است که حتی مردمان زبان‌های غیرفارسی نیز به خوبی می‌توانند زیبایی صورت و مفهوم آن را درک کنند. به عنوان مثال امروزه شعر مولانا در امریکا در زمره پرفروش‌ترین کتاب است و یا رباعیات خیام  از کتاب های مورد استقبال  در کشورهای مسیحی است.

ادیب‌سلطانی با این حال، معتقد است: هرچند زبان فارسی، همراه با واژه‌های فارسی‌ عربی تبار، برای فلسفه بسیار غنی است، با این حال این زبان در تبیین مفاهیم فلسفه‌های جدید غربی متعلق به دوران پس از رنسانس چندان پخته نشده است. برای غلبه بر این کمبود، باید اثرهای عمده فلسفه‌ی اروپایی پس از رنسانس به زبان فارسی ترجمه شوند و در جریان این ترجمه‌ها، گاه‌بگاه باید واژه‌های نوینی یافته یا ساخته شوند و این واژه‌های نوین می‌باید بیشتر از ذخیره‌ی فارسی و ایرانی برخیزند.

ادیب سلطانی، معجزه «زمان فروبستگی» بود

استاد رضا داوری اردکانی در نوشته ای برای درگذشت دکتر میرشمس الدین ادیب سلطانی نوشت: ادیب سلطانی از حیث وسعت دانش و اطلاعات کم نظیر و شاید در میان ما بی نظیر بود. در پزشکی تحصیل کرد و روانپزشک شد و از روانپزشکی به ادبیات ‌و فلسفه و تاریخ رو کرد و در همه این دانش‌ها به مقام بلند نایل شد.

او شاید بیش از ده زبان زنده و باستانی را به خوبی می دانست چنانکه ارگاتون ارسطو را از متن یونانی ترجمه کرد.

آزاد و آزاده زیست و هیچ سودا و سودی او را از علم و تحقیق منصرف نکرد. خدایش رحمت کند که در زمره نوادر روزگار و اسوه شایسته ای برای اهل دانش و فضیلت بود. چندان غلو نیست که وجود او را معجزه زمان فروبستگی بدانیم و دریغاگوی فقدانش باشیم.

خاموشی یک ذهن روشنگر

برنامه‌ی فکری میرشمس الدین ادیب‌سلطانی را می‌توان زیر مقوله‌ی "روشنگری" برد. او در انتخاب اثر برای ترجمه، در گسترش امکان‌های زبان برای بیان جهان، و در فکر سیاسی به آرمان روشنگری وفادار بود.

او دانشی گسترده داشت: در رشته‌های پزشکی و روان‌شناسی تحصیل کرده بود، نقاشی می‌کرد، فیلسوف و منطق‌دان بود، مترجم بود، به زبان‌های مختلفی تسلط داشت، از نوجوانی به مبارزه برای آزادی و عدالت گرایش داشت، در مقطعی به آرمان چپ وفادار بود و در اندیشه‌ی سوسیالیستی، تلاشی اصیل برای عقلانی کردن سیاست می‌دید.

برنامه‌ی فکری میرشمس الدین ادیب‌سلطانی را می‌توان زیر مقوله‌ی «روشنگری» برد. او مترجم یک اثر بنیادی از سنت روشنگری است: «سنجش خرد ناب» اثر ایمانوئل کانت. علاقه‌ی او به ریاضیات و منطق از علاقه‌‌اش به فکر روشن برمی‌خاست. در زبان هم در صدد روشنگری بود: در این اندیشه بود که زبان فارسی مجموعه‌ای گسترده از مقوله‌ها را برای فهم جهان پیچیده در اختیار داشته باشد. از این رو از تمام امکان‌های زبان بهره می‌جست و به این خاطر به گذشته‌های دور هم رجوع می‌کرد. سنت‌گرا نبود و در عرصه‌ی زبان صنعت‌گری هم می‌کرد.

میرشمس‌الدین ادیب‌سلطانی، نگران غلبه‌ی توهم و اسطوره و تاریک‌اندیشی بر عرصه‌ی سیاست بود. بایسته برای فکر روشنگر سیاسی را تعهد به آزادی و برابری و عدالت می‌دید. در اثری که به زبان انگلیسی در سال ۲۰۱۰ زیر عنوان The    Question of the Left and Its Future (مسئله‌ی چپ و آینده‌ی آن) منتشر کرد، چپ را به عنوان پروژه‌ای برای عقلانی کردن سیاست معرفی کرد.

مکتبی بحث‌انگیز در ترجمه

ادیب‌سلطانی همواره از زبانی اصلی ترجمه می‌کرد. نوشته‌های منطقی ارسطو را از یونانی ترجمه کرد و «سنجش خرد ناب» را از آلمانی.

ترجمه‌هایش بحث‌انگیز می‌شدند اما کمتر کسی توانایی و شهامت انتقاد مستقیم از او را داشت، چون او کارش را چنان دانشمندانه و دقیق انجام می‌داد که مصاف فکری با او ساده نبود. در نهایت همه می‌گفتند که ترجمه‌هایش فهم‌پذیر نیستند. ولی او در پی ساده‌سازی نبود، و هنجاری را که پی می‌گرفت دقت و وفاداری به متن اصلی بود. در مکتبی که در ترجمه گشود، شاید تنها یک نفر حضور داشت: خود او. با وجود این به درستی می‌توانیم از مکتب ادیب‌سلطانی در ترجمه سخن گوییم.

انتهای پیام/

منبع: مدیریت رسانه

کد خبر: 15169