گروه جامعه - نازی صولت - آن چه در ذیل میآید، روایتی است از آن چه بر سر من و امثال من در تودرتوی مراکز تامین داروی خاص میرود.امید دارم که با انعکاس این جریان، بالاخره کسی رسیدگی موثر کند و بیماران از تحمل رنج مضاعف، معاف شوند.
خاص بودن و به نوعی امتیاز ویژه داشتن، خیلی وقتها خوب است.
ولی امان از وقتی که بیماری خاص داشته باشی و در سیستمی گیر کرده باشی که امتیاز خاص که نه، بلکه مشکلات خاص دارد و کل سیستم، به پزشک و داروسازش نیز اطمینان ندارند و جریمهی آن را باید بیمار بینوا بپردازد!
آنقدر هم کل سیستم درگیر اختلاسهای کلان شده که دیگر هیچ جایی برای این یکی نمانده است و باید هر طور شده جلوی تو را بگیرند که دیگر خیلی آبروریزی دارد که بیمار ناتوان خاص هم بتواند اختلاس کند!
داستان با تجویز یک نسخه شروع میشود: که حتما آن را پزشک متخصصی نوشته که مهر و امضا هم دارد. ولی... داروخانههای معمولی که همه حتما مجوز کار گرفتهاند، از ارائهی آن عاجزند و تو باید به سراغ داروخانههای دولتی، نظیر هلال احمر و... بروی.
- پرونده داری؟
- نه
- برو شعبه بیمهی خودت و پرونده تشکیل بده.
حالا، تازه باید فهرستی از مدارک، شامل تاییدیه دکتر، آزمایش بیماری خاص، تشخیص و تاییدیه ..... تهیه کنی (به قول برادرزاده من انگار نه انگار که از پیش دکتر متخصص روانه شده بودی!)
و بعد، حالا چون هزینه دارو زیاد است، باید از بیمه تکمیلی استفاده کنی و دعا کنی که شرکت مسوول بیمه تکمیلی، با ابتکار خودش آن دارو را از لیست حذف نکرده باشد!
میروی و شعبه بیمه تکمیلی را پیدا میکنی و تصور میکنی، همه چیز حل است و میتوانی دارو را مطابق نسخه بگیری.اما کور خواندهای؛ تازه لیست جدیدی از مدارک را به رایگان در اختیارت میگذارند که باید آنها را هم بیاوری! و باز هم انگار نه انگار که تو بیمار خاص هستی و لابد ناتوانیهایی خاص داری !!! و خلاصه پا و توان دویدن معمولی و شاید فرصت لازم را نداری! این مساله به کسی مربوط نیست، باید مو لای درز مدارک و پروندهات نرود.
در این رفت و آمدها، بارها مجبور میشوی به روح والدین محترم سازنده ساختمان بدون دستشویی و بدون آسانسور در مراکز مسوول تامین داروی بیمار خاص(و حتما ناتوان)، درود بلند بفرستی که حتما به گوش افلاک برسد! بالاخره پروندهها تکمیل میشود و موفق میشوی وارد مرکز تهیه داروی خاص بشوی و همراه با مدارک در صف مربوطه قرار بگیری.
در این شرایط، نباید فراموش کنی که حتما باید کارت بانکی مملو از پول خودت را به همراه داشته باشی! چون این مراکز دولتی، پول دارو را مطابق تعرفهای نامعلوم از تو میگیرند و خودت برای دریافت سهمی که بیمه تکمیلیات (بنا بر تعرفه نا معلوم) به تو بازپرداخت خواهد کرد، باید به مرکز مربوطه مراجعه کنی.
دارو تهیه میشود و برای بازپسگیری بخشی از پول به شعبه شرکت طرف قرارداد (در مورد من آتیه سازان حافظ) میروی. فهرست مدارک مربوطه برای تشکیل پرونده جدید و قرار گرفتن در صف پرداخت پول هم مجددا تکرار میشود.
جالب است که در مورد بیماران ام. اس، یکی از مدارک لازم، برگه تایید عضویت در انجمن ام. اس آورده شده است! و اما نقش انجمن ام. اس چیست؟
تعریف انجمن ام. اس طبق سایت خودشان به آدرس: http://irancso.com
"انجمن مولتیپل اسکلروز ایران (انجمن ام اس ایران) مؤسسهای غیر سیاسی، غیر تجاری، غیر انتفاعی و خیریه است که به شماره ثبت 11826 از اسفند 1378 با مجوز و پروانه رسمی به منظور حمایتهای مختلف از بیماران ام اس تشکیل شده است و به فضل الهی تاکنون به فعالیتهای حمایتی خود ادامه داده است."
هم معنی غیر انتفاعی را باید دوباره تعریف کرد و هم حمایت! از من که بدون دادن مدرک، ده هزار تومان نقدی ( نه واریز به کارت) پول گرفتند!!
این که یک انجمن غیر تجاری و ...، خودش را به یک شرکت بیمه گره بزند، جای سوال بسیار دارد، ولی اجبار بیمه شونده به عضویت در آن انجمن، بیشتر به فاجعهای خندهدار شبیه میشود!
اجبار فقط زور اسلحه نیست، گرو گرفتن پول کلان نسخه هم روش ابتکاری نوینی است، شایان توجه و تقدیر!
اگر در این میان، نقش حمایتی انجمن ام اس را متوجه شدید، لطفا آن را به من هم منعکس کنید!
حالا چه ربطی به بیمه "آتیه سازان حافظ" دارد، نه کسی میداند و نه جا و فرصت سوال داری! باید بدوی و بروی هر چه زودتر پرونده را تکمیل کنی و برگردی. یادت هم نرود که از دفترچه بیمه، نسخه و... هم کپی بگیری.
بالاخره باز هم از پلههای ساختمان مجهز و دارای طراحی خاص برای بیماران خاص!! بالا میروی و مدارک را تحویل مسوول مربوطه میدهی. دست آخر به تو حوالهای میدهند که قرار است مبلغ آن حداکثر تا سی روز کاری بعد، به حساب بانکیات، واریز شود! چقدر؟ معلوم نیست و ظاهرا به کسی هم مربوط نیست. چون اصلا در فرم (ضمیمه) جایی برای مبلغ درج نشده است.
پس از کمی سوال و جواب از دیگران متوجه میشوی، آن سی روز هم بیجهت نوشته شده است، چون هیچ بیماری، در فاصله سی روز پولی به حسابش نیامده است! البته اگر صبر داشته باشی، صحت مساله بعدا برای خودت هم ثابت میشود!!
اینجا برای پزشکان متخصص و دکترهای داروساز هم متاسف میشوی که هیچکدام با وجود سالها و سالها درس خواندن، هنوز صلاحیت لازم برای تجویز و تحویل دارو به بیمار را ندارند. برای خودت هم اول از همه متاسفی که علاوه بر بیماری، در این دور بیماریافزا نیز گیر کردهای!
این روال غرورآفرین صد درصد وطنی، آنقدر مورد تحسین و استقبال قرار گرفته (لابد!) که به تازگی (دقیقا بعد از نیمه اردیبهشت 98) گستره داروهای خاص بیشتر شده است!! ظاهرا تعداد بیشتری مایل به استفاده از مزایای خاص بودن هستند! اگر هنگام نگارش این داستان پر آب چشم، نام مرکز یا مدرکی را فراموش کردهام، عذر مرا بپذیرید و به حساب بیماری و ناتوانی یا فراموشیام بگذارید. قطعا قصد نادیده گرفتن تلاش هیچ مرکزی در بین نبوده است!
انتهای پیام/