گروه اجتماعی- آفتاب یزد نوشت: پنجشنبه گذشته درحالیکه مشغول رانندگی بودم و رادیوی ماشینم داشت به قول معروف برای خودش دلنگ و دلنگ میکرد ناگهان در میان پخش برنامههای صدای آشنایی که مشغول خواندن متن کوتاهی بود همانند بمبی مرگبار مرا پرت کرد به گذشتههای بسیار دور و آنچنان اندوهی تمام قلبم را فرا گرفت که احساس کردم تو گویی به قول سهراب «هیچ چیز نمیتواند مرا از هجوم خالی اطراف برهاند»
در گرماگرم رانندگی و دودی که از کله ام بابت آنچه میشنیدم خارج میشد خیابان و ترافیک و فرمان و هرچه بود و نبود را رها کردم و تنها به صدایی را که در گوشم مدام تکرار میشد میشنیدم. مضمون آنچه آن لحظه از رادیو پخش میشد از این قرار بود: «سلام بچههای عزیز. حالتون چطوره؟ خوبید؟ امروز کلاس چطور بود؟ حتما الان با مامان و بابا تو ماشین نشستید و دارین میرین مهمونی و میدونم که حتما گرسنه هم هستید. حالا که اینطوره از بابا خواهش کنید که یه گوشه ای پارک کنه و با هم برید یه بسته بیسکوئیت مادر بخرید و اون رو نوش جان کنید. بیسکوئیت مادر خیلی
خوشمزه اس و هم گرسنگی تونو رفع میکنه و هم خستگی تونو از تنتون بیرون میاره. »
1- اگر از آن دسته از مردمیباشید که در میانه دهه پنجم زندگی مشغول گذراندن روزهای عمر خود باشید حتما با نام الهه رضایی آشنا هستید. همان خانم مهربان و خوشرویی که در دهه 50 ساعت 5 عصر مقابل دوربین شبکه اول سیما مینشست و برای کودکان آن دوران برنامه اجرا میکرد. میآمد و میگفت: سلام بچههای عزیز. حالتون چطوره؟ امروز مدرسه چطور بود؟ با دوستاتون بازی کردید؟ الان که اومدید نشستید پای تلویزیون و میخواید برنامه کودک ببینید مشقاتونو نوشتید؟ آی تو کوچولو چرا اینقدر جلو نشستی و تلویزیون تماشا میکنی؟ چشات ضعیف میشه، یه کم برو عقب . آفرین یه کم دیگه، بازم. خوب شد. حالا که بچههای خوبی هستید و به حرف مامان و بابا گوش میکنید و مشقاتونم نوشتید منم براتون یه کارتون پخش میکنم. دوس دارید؟ خب پس تماشا کنید.»
یادش بخیر. دوران کودکی عوالم خاص خود را داشت. صبحها مدرسه میرفتیم، درس میخواندیم. ظهر برمیگشتیم. ناهاری میخوردیم بعضیهایمان مشقایمان را میگذاشتیم برای شب و برخی دیگر تند و تند تکالیفمان را انجام میدادیم و منتظر میماندیم تا ساعت 5 شود و بنشینیم مقابل تلویزیون تا برنامه کودک شروع شود و ما بتوانیم کارتونهای دوران کودکی مان را ببینیم.
2- دوران کودکی گذشت و ما بزرگ شدیم اما یکی از مهمترین خاطرههایی که از آن زمان در ذهن مان ماند همین 45 دقیقه ای بود که به عشق تماشای کارتن مینشستیم جلوی تلویزیون و به حرفهای خانم رضایی گوش میکردیم. خاطرههایی که یادآوری شان پس از گذشت چند دهه از آن روزها هنوز هم که هنوز است قند توی دلمان آب میکند. همین چند سال پیش بود که صدا و سیما تصمیم گرفت برنامه ای را تحت عنوان «بچههای دیروز» تولید کند که مختص آدم بزرگهایی بود که دوران کودکی خودشان را در دهه 50 سپری کرده بودند. برنامه ای که به پخش کارتونهای آن زمان اختصاص داشت و یکی از مجریانش الهه رضایی بود. الهه رضایی پس از سالها مقابل دوربین مینشست و برای بچههای دیروز یعنی همان بچههایی که خودشان امروز پدر و مادر شده بودند کارتونهای قدیمیرا پخش میکرد.
دقیقا از همان بود که چهره دو مجری آن روزگار برنامه کودک یعنی الهه رضایی و گیتی خامنه دوباره در تلویزیون دیده شد. اما برنامه جدیدی که صدا و سیما برای کودکان دیروز پخش میکرد یک تفاوت عمده با برنامه ای که آن زمان برای کودکان پخش میکرد تفاوت داشت. دیگر تلویزیون تنها به دو شبکه ختم نمیشد و شبکههای دیگری هم در میان به کانالهای تلویزیون اضافه شده بودند و صدا و سیما پر شده از برنامههای مختلف و اتفاقا یکی از همین برنامهها آگهیهای بازرگانی بود. تبلیغاتی که روز به روز بر تعدادشان افزوده میشد و گاه آنقدر پخش میشدند که آدم با خودش میگفت: «بهتره سرم رو محکم بکوبم به دیوار تا از شر این تبلیغات بازرگانی راحت شم.»
3- افزایش شبکههای مختلف تلویزیونی اگرچه برای بچههای دیروز به جز پخش پیامهای مکرر بازرگانی و پخش چند ثانیه ای فیلمهای سینمایی و سریال تلویزیونی نفع دیگری نداشت اما لااقل برای کودکان امروز این حسن را داشت که صاحب شبکه ای به نام شبکه کودک شوند. شبکه ای که علیرغم اینکه مخصوص کودکان بود اما آنها مجبور بودند که تبلیغات بازرگانی ای را هم که در شبکههای دیگر پخش میشد، در بین کارتونهای خودشان ببینند( بخوانید تحمل کنند) این ماجرا ادامه داشت تا اینکه چند روز پیش محمد سرشار مدیر شبکه کودک با انتشار پستی در صفحه شخصی اش خبر داد که کودکان از اول آبان دیگر شاهد پخش پیامهای بازرگانی در شبکه مختص خودشان نخواهند بود. این مدیر در بخشی از پست خود حتی اعلام کرده بود که معاون سازمان صدا و سیما نیز با این موضوع موافقت کرده است.
اما شادی کودکان از شنیدن این خبر چندان طول نکشید چرا که دقیقا روز اول آبان مرتضی میرباقری معاون صدا و سیما طی اظهارنظری گفت: « حذف تبلیغات بازرگانی از شبکه کودک هدف گذاری کلان رسانه ملی است اما این کار به تدریج انجام خواهد شد. وی با بیان اینکه از مدتها قبل و به رغم شرایط نامساعد مالی سازمان بنا به درخواست مخاطبان شبکه کودک تبلیغات در این شبکه روند نزولی داشته است، افزود: با توجه به سیاستگذاری صورت گرفته روند کم کردن تبلیغات در این شبکه همچنان ادامه دارد تا دربازه زمانی مشخص بتوانیم این تبلیغات را به تدریج از شبکه کودک حذف کنیم. سازمان صدا و سیما علاقمند است تا از همین امروز تبلیغات را در شبکه کودک حذف کند اما شرایط سخت مالی و اقتصادی اجازه این کار را نمیدهد و امیدواریم با یاری نهادهای مسئول در این زمینه با سرعت بیشتری حرکت کنیم.»
4- اظهارات مرتضی میرباقری با آنکه 360 درجه با سخنان محمد سرشار مدیر شبکه کودک تفاوت داشت اما از این حقیقت پرده بر میداشت که صدا و سیما در وعده ای که به مردم (بخوانید به کودکان) داده صادق نبوده و دقیقا برعکس آنچه را که عنوان کرده، عمل نموده است.
5- منصفانه اگر بنگریم باید بگوییم آنچه در ابتدای این گزارش درباره تبلیغی که الهه رضایی برای بیسکوئیت مادر انجام داد و عصر پنجشنبه از رادیو پخش شد، خواندید از آنچه در طول گزارش از نظر گذراندید، اسفناکتر و غم انگیزتر است. چه آنکه رادیو و تلویزیون با سپردن یک تبلیغ بازرگانی به مجری ای که بخش اعظمیاز آنچه دوران کودکی بچههای دیروز را شکل میداد، در واقع با تیشه ای تیز به جان خاطرات نوستالژیک آنها افتاده و مشغول تخریب آن است.
انتهای پیام/
یوسف خاکیان